ما باید به همه دانستنی های مان نسبت به افغانستان و تاریخ آن شک کنیم، بازبینی کنیم و سرانجام اصلاح. یک نمونه آن همین سرود "وطن عشق تو افتخارم" هست. ما می دانیم که در راه وطن جان نمی دهیم. منظورم اینجا هزاره هاست. برای هزاره ها، افغانستان هیچ وقت وطن نبوده و وطن نخواهد شد. ادعای جان نثاری برای آن وطن معنی نمی دهد وقتی تو شهروند درجه چندم باشی و محکوم به نسل زدایی/نسل کشی باشی. ما باید این آهنگ را از یاد ببریم و هیچ آن را نشنویم. ما را دچار تضاد تاریخی و سیاسی می سازد. ما باید در برابر پروپاگندایی فرهنگی که ساخته قوم و اقوام غالب هست ایستادگی کنیم. افغانستان هیچ وقت برای هزاره ها افتخار نخواهد بود و ادعای جان دان در راهش چیزی نیست جز فریب و ساده لوحی. برای رسیدن به حق، به آنچه که یک انسان هزاره منحیث یک شهروند نیاز دارد رسیدن به این خودآگاهی است که اول باید به دانستن و درک خود نسبت به افغانستان و تاریخش شک کند. این فرصت راه را برای بازبینی و اصلاح دیدگاه و درک خود نسبت به جامعه و تاریخ باز خواهد کرد. این چیزی است که ما هزاره ها در این مرحله از تاریخ نیاز داریم.
Labels:
retrospect
0 comments:
ارسال یک نظر