سه‌شنبه، فروردین ۰۸، ۱۴۰۲

مطیع وسا و استاندارد دوگانه

امیدواروم حالا متوجه استاندارد دوگانه شده باشیم. مطیع الله وسا دیروز توسط تالبان بازداشت شد، چون پشتون هست سر و صدای همه بلند شد ولی شما می بینید که فعالین حقوق بشر و ژورنالیستان هزاره هنوز هم در بند تالبان اند اما به غیر از فعالین مدنی فعال هزاره در سوشال میدیا کسی دیگر صدا بلند نمی کند. مگر فعالیت و کارهای مدنی فعالین هزاره کمتر از کاری است که مطیع انجام می دهد؟ نه. فرقش این است که هزاره ها شهروند درجه دوم می بینند. به همین خاطر است که من پیشنهاد می کنم در شرایط حاضر هزاره ها نباید در صف اول مبارزه حقوق زن و حقوق مدنی قرار بگیرند. فعلا مناسب نیست که دختران هزاره در خیابان های کابل بریزند. ماشین ظلم تالبان در برابر هزاره ها بطور وحشتناک ظالم است اما وقتی به زن هزاره می رسد، این رژیم ظلم رنگ ستم و سرکوب جنسیتی به خود می گیرد.

دوشنبه، فروردین ۰۷، ۱۴۰۲

دختران هزاره خوراک دم توپ

این ویدیوی زیر را در تویتر دیدم. در شرایط فعلی، من مخالف قرار گرفتن زنان هزاره ها در صف اول مبارزات مدنی هستم. حتی به نزدیکانم گفته ام که دختران شان را نگذارند در تجمعات زیر هر نامی در خیابان های کابل بپیوندند. دلیلش مشخص است. تالبان حق زندگی به هزاره ها قایل نیستند چه رسد به اینکه زنان هزاره در خیابان ها بریزند و مایه دردسر شوند. بگذارند این کارها را بقیه انجام دهند. به شکنجه روحی و روانی آن نمی ارزد. گزارش های دقیقی وجود دارد که دختران و زنان هزاره در زندان ها توسط تالبان مورد تجاوز قرار می گیرند. بهتر این است که یک کامپاین برای خودآگاهی زنان هزاره شکل بگیرد. همه میدانیم که با زن هزاره منحیث یک هزاره برخورد می شود نه زن. جنسیت او غیر محسوس است. بدین معنی که او قبل از اینکه به خاطر زن بودن احترامی شود به هزاره بودن محکوم بنابودی شده است.  (من قبلا در این مورد اشاره کرده ام). لایه های زمخت و برهم افتاده ای راسیسم و تبعیض علیه هزاره ها، زنان و دختران هزاره را بیشتر در معرض خطر و شکنندگی قرار داده است. آنهای که در غرب پناهنده شده اند و زندگی راحتی دست و پا کرده اند فقط به عکس ها و ویدیوهای این چنینی دل خوش می کنند و شاید هم ضرورت دارند تا به علاوه اینکه روحیه ای گذرای بگیرند، پروژه های شان را بیشتر تقویت کنند و پول های بیشتری بگیرند. دختران هزاره فقط خوراک دم توپ اند نه چیز دیگر. مبارزهء مدنی تحت حاکمیت تالبان معنی ندارد. بهترین مبارزه راه و چاره برای زنده ماندن است فعلا.

دوشنبه، اسفند ۲۹، ۱۴۰۱

زنان افغانستانی و روایت "زن قربانی"

من امروز به مقاله ای لیما حلیمه احمد در فارن پالیسی بر خوردم. او تا حدی درست می گوید که کشورهای غربی و انجی او هایش زنان افغانستانی را به قربانی شدن دایمی سوق دادند. اما این فقط یک بخش مسیله  است. چیزهای دیگر را که باید ببینیم. چیزهای که پیش پای خود زنان افغانستانی است: همان فرهنگ مرسالار استوار بر "افغانیت" و "اسلامیت". انگشت اتهام و انتقاد نشان دادن به غربی ها و دونرهای غربی تازه در آکادمی رواج شده است. یک دلیلش این است که نمی خواهند آن فرهنگ و جامعه ای را که زنان در آن رنج می برند نقد کنند. می ترسند برچسپ های ناجور بخورند. راحت تر این است که انگشت انتقاد را به طرف کشورهای استعماری دراز کنند.

ما نباید تصویری که دیگران برای ما رسم می کند خود مان را در آن ببینیم. روایت های خلاق تری وجود دارد که وضعیت زنان افغانستانی را بررسی کنیم. وقتی با اطمینان گفته می شود که زنان افغانستان آن چیزی نیستند که شما فکر می کنید، باید ببینیم چنین ادعا در کانتکست معنی پیدا می کند. ممکن است زنان افغانستانی چنین چیزی نباشند اما فعلا که معلوم است این تالبان کرام دارند آن چیزی که "بودند" و "هستند" را برمیگردانند و نشان می دهند. فریم "زن قربانی" را بگذاریم برای مردان و زنان غربی که وجدان شان را راحت کنند. برای افغانستانی ها چنین فریم نه تنها به دردبخور نیست بلکه بی مزه و بی روح است.

دوشنبه، اسفند ۱۵، ۱۴۰۱

زبان تحقیرآمیز امین صیقل

من در توییتر دیدم که کاربران کوشش کرده بودند نکات اصلی را توییت کنند، چیزهای که آنها برجسته کرده بودند،پیش فرض ها یا مقدمات هستند، نه استدلال، و آنها نکات اصلی را از دست داده اند. هنگام خواندن یک مقاله، توجه باید به مقدمات ضمنی/صرحی که استدلال و نتیجه گیری بر آن استوار می باشد، معطوف شود. این یک شکل تثبیت شده قیاسی است که در نوشته های آکادمیک رایج است، به این ترتیب است که شما به طور قیاسی به نتیجه می رسید که حرف اصلی چیست. بعد نگاه کنید به زبان و کلمات.

در میان خیلی چیزهای دیگر، لحن تحقیر آمیزی صیقل بارزتر است. 

به اولین جمله که در فشرده ای از مقاله آمده است نگاه کنید:" The predominantly Shi’ite Hazara minority in Afghanistan has historically been a deprived and poorly treated cluster." کلمه کلاستر در دسته بندی های حیوانات و چیزهای بی جان به کار برده می شود نه انسان ها. استفاده از "کلاستر" برای انسان ها بی احترامی و تحقیرآمیز است. شما عاملیت آنها را ازش می گیرید. تعصب را می بینید. صیقل حتی نمی تواند خشم و تعصبش را کنترل کند. هزاره ها را به یک "کلاستر" یک دسته چیزهای بی جان و غیرعاملیت تقلیل می دهد.

صیقل فعلا در دانشگاه وسترن آسترالیا در دیپارتمت علوم اجتماعی استاد کمکی است. اگر در آسترالیا زندگی می کنید، نامه بنویسید به رئیس دانشگاه و دیپارتمنت که او در آنجا مشغول است. این ایمیل آدرس دیپارتمنی است که در او در آنجا درست می دهد: schoolops-hass@uwa.edu.au. او عضوی بورد مرکز برای دولت و جامعه مسلمانان نیز است. به این صفحه بروید و دست اندرکاران نامه بنویسید تا این آدم را اخرج کنند. اگر دیدید او در جایی برای سخنرانی دعوت شده است بروید در جلسه ازش در مورد نژادپرستی و هزاره هراسی او ازش بپرسید. انتقاد کنید. او را به چالش بکشید. کنسلش کنید. اگر در دانشگاهی هستید که قرار است او را دعوت کنند اعتراض کنید و نامه بنویسید. اگر دانشجو هستید و یا کارهای تحقیقی انجام می دهید، از کارهای او استفاده یا مآخذ نگیرید اگر کردید اذعان کنید که در عین حال این نویسنده یک راسیست و ضد هزاره است. این تنها شیوه مبارزه علیه آدم های راسیست است.

شنبه، اسفند ۱۳، ۱۴۰۱

محمود صیقل و امین صیقل: دو برادر هزاره ستیز

حالا یک سری سرنخ های پیدا شده که چرا امین صیقل دست به هزاره ستیزی زده بوده. این یک کامنت را در فسبوک دیدم. محمود صیقل هزاره های را که وارد آسترالیا می شدند "متقلب" یا "دغل باز" می نامیده که به ظاهر هزاره اما همه پاکستانی بودند. ظاهرا منبع اطلاعات امین صیقل برادرش محمود صیقل بوده که در سفارت افغانستان کار میکرده. اینکه امین صیقل می گوید هزاره بودن تبدیل به یک صنعت شده است ربطی به پروپاگندای داره که برادرش به خوردش می داده. می بینید نقطه های اتصال را؟

Abdul Yosufi

[امین صیقل] برادرش محمود صیقل در سالهای 2003 تا 2005 (سالش دقیق یادم نيست) که در کنبرا سفیر یا کاردار سفارت افغانستان بود، هزاره ها را imposter گفته بود که این ها همه پاکستانی اند و مشکلی ندارند
من که در آن زمان migration agent بودم برای دفاعیه های مشتریانم این نقل قول را برجسته می کردم و از آن ضربه ای که او می خواست به هزاره ها بزند، به نفع کیس شان استفاده می کردم و آن جفیدن ایشان بر علیه هزاره ها، برای قوما، بسیار مفید تمام شد

جمعه، اسفند ۱۲، ۱۴۰۱

امین صیقل: یک ضدهزاره به تمام معنا

من تویت های و واکنشی های فعالین هزاره نسبت به مصاحبه و مقاله ای امین صیقل دیدم. آنها خوبند اما کافی نیستند چون فقط یک مقاله و یا یک مصاحبه را نمی شود تنها و در بطن خودش بررسی کرد. (مطلب قبلی من را اگر نخوانده اید، اینجا بخوانید، بعد این پست را بخوانید چون این ادامه مطلب قبلی است). ایده های راسیسی و ضدهزاره بستر کلانتر و تاریخی دارد. به این خاطر، باید در نظر بگیریم که ایده های هزاره ستیزی یک شبه در صیقل شکل نگرفته است. امین صیقل یک راسیست است. این را باید اذعان کرد. طبق تعریف دکنشری معتبر مریم، یکی از معنی های راسیسم اینه: "راسیسم یعنی برخورد و یا نگرش های که منعکس کننده و یا پرورش دهنده باورها بر پایه تعصب و تبعیض نژادی باشه."

"behavior or attitudes that reflect and foster this belief: racial discrimination or prejudice"

مقاله ای او را باید همراه بایک سری چیزهای دیگر بررسی کرد. 

۱) او در سال ۲۰۱۰ در مصاحبه با ABC طرح اخراج هزاره ها را از استرالیا پیشنهاد می کند. بعد همان ایده ها را در سال ۲۰۱۲ به شکل به ظاهر مقاله تحقیقی در می آورد و نشر می کند.

۲) در سال ۲۰۱۳، در کانفراسی در مورد افغانستان، در نیویورک، خانم ملیسا کوویندا یک مقاله در باره هزاره ها ارایه کرد. او در حال ارایه مقاله اش بود که امین صیقل از میان جمعیت بلند می شود و شروع به داد زدن می کند که این هزاره هزاره گفتن یعنی چه. چه پلان در سر دارید. بس کنید! هزاره ها در افغانستان هیچ مشکل ندارد. ملیسا را نگذاشت مقاله اش را تمام کند. او در همان استچ گریست.

۳) در سال ۲۰۱۴، در کانفرانسی در واشنگتن دی سی دقیقا همین حرف های ضد هزاره اش را تکرار کرده بود. در این کانفرانس تیمور شاران هم دعوت شده بود. این حرف ها را تیمور به من گفت. من و تیمور و یک دانشجوی فولبرایت در استارباکس با هم ملاقات کردیم. من از تیمور پرسیدم چرا اعتراض نکردی. گفت کردم.

شما با این افراد جداگانه در ارتباط شوید و تاریخی از راسیسم و هزاره ستیزی این مرد متعصب را جویا شوید. در موردش تحقیق کنید و بیشتر بدانید که این آدم چقدر متعصب خطرناک است. 

سوالی که از این آدم پرسیده شود این است که هدفش از نوشتن این مقاله چه بوده؟ او تخصصش در مورد هزاره ها و شیعیان افغانستان نیست، چرا باید یک شبه یک مقاله در مورد وضعیت هزاره ها بنویسه؟ دلیلش چه بوده؟  آنهم مقاله ای که اصلا ارزش علمی و تحقیقی ندارد.

خلاصه کلام: این آدم متعصب باید عذرخواهی بکند و بگوید که غلط کردم آنچه گفتم و دیگر تکرار نمی کنم.

مطلب مرتبط
طرح امین صیقل برای اخراج هزاره ها از آسترالیا

contact

نام

ایمیل *

پیام *