شنبه، دی ۰۵، ۱۳۹۴

فصلی به آخر

سال ۲۰۱۵ به آخر می رسد و به زودی سال نوی را آغاز خواهیم کرد. چه سالهای را که بیهوده پرپر کرده ام و بیهوده برنامه ریزی کرده ام اما هرگز دنبال نکردم. اعتراف می کنم که من هم برای مدتی یک شکست خورده بودم. شکست خورده ای که نمیدانست از ته چاه چطوری بیرون بجهد. الان فکر می کنم آن روزهای تار چقدر بر روح سایه افکنده بودند بی آنکه من متوجه آن بشوم.

*
برگشت به این صفحه سخت و سختر می شود. نوشتن هم انگیزه می خواهد، انگیزه ای که دیگر فکر می کنم برای فارسی نوشتن آنهم در وبلاگ کلا کمرنگ شده است. مدتی در این فکر بودم که شاید بتوانم این وبلاگ را هر روز به روز کنم اما مشغله ها از هر گوشه و کناری دست به دست هم دادند و ورود به اینجا را برای من محدود و محدودتر کردند. 
اکنون من مانده ام و این عالم از سرگردانی ها، تصمیم دارم هر از چندگاهی اینجا بیایم و مشق فارسی بکنم تا حداقل همین فارسی که این اندازه میدانم از یاد نبرم. 

1 comments:

rafiqpoor گفت...

دور و زمانه عوض شده دگه و جالبه که شما از فسبوک و دگر شبکه های اجتماعی هم کمتر استفاده میکنید. بهرحال خوش و خرم میخواهم ات رفیق سالهای شور و شر.

ارسال یک نظر

contact

نام

ایمیل *

پیام *