این شعر گوته را من چهار سال پیش از آلمانی به فارسی ترجمه کردم. امروز دوباره خواندم، لذتش چند برابر بود. قدرت تخیل گوته تحسین برانگیز است. تصویری که او می سازد خیلی نزدیک به واقعیت است. در خیلی مواقع میشه او را با بیدل مقایسه کرد.
دوستانی هستند که بهتر از من به هر دو زبان تسلط دارند، اگر این متن را خواندید، لطف کنید نظر تان را بنویسید.
Gefunden Ich ging im Walde so für mich hin, und nichts zu suchen, das war mein Sinn. Im Schatten sah ich ein Blümchen stehn, wie Sterne leuchtend, wie Äuglein schön. Ich wollt es brechen, da sagt' es fein: Soll ich zum Welken Gebrochen sein? Ich grub's mit allen den Würzlein aus, zum Garten trug ich's am hübschen Haus. | یافت شده در جنگلزاری قدم گذاشتم نه اینکه دنبال چیزی باشم همینطوری برای دل خودم .نیتم چیزی جز این نبود ناگاه دیدم در سایه ای گل کوچکی ایستاده است درخشان بسان ستاره ها .براق همچون چشمان ریز زیبا هوای چیدنش به سرم زد :ناگه، با ظرافت و نرمی، گفت من پژمرده میشوم .اگر چیده شوم با ریشه اش از دل خاک بیرون کشیدم بردم اش به باغچه ای در مجاورت .خانه ای که دوستش دارم در گوشهء دنجی نشاندمش از آن روز تا حال از شکوفه هایش .در وجدم |
(Trans. Nasim Fekrat, July 13, 2016)
0
comments
Labels:
شعر، گوته، آلمانی