۱۸ آذر ۱۴۰۴

سری به وبلاگ های قدیم

امروز یکی از آن وبلاگ های قدیمی را که من همیشه می خواندم یافتم. زیر عنون وبلاگ نوشته است "من یک جوالی ام." مرا به آن سال های دور برد. به سال های 2005 و 2006، زمان که تب و تاب انتخابات بالا بود و همه از عکس های مزاری استفاده می کردند که حقانیت تاریخی کسب کنند و از این طریق به کارنسی دست یابند تا در امور انتخابات رای بگیرند.

چه روزهای بود. روزهای عمدتا گیچ کننده. حداقل برای من و امسال من. بقیه در زد و برد و خورد مشغول بودند ما بچه های هزاره راستش سردرگم بودیم. همه از پول های باد آورده حیف و میل می کردند، ما در فکر ساختن آینده افغانستان و این قبیل مزخرفات بودیم. الان متوجه میشم که اینها مزخرفات بودند. به گفته ی ایرانی ها که یارو آمد به من گفت این قدر پول هست بیا باهم بزنیم. گفتم نه، شما این کار را بکنید. آن رفت و همه پول را به جیبش زد. هیچ چیزش هم نشد. الان که فکر می کنم، در آن کانتکست کار غلطی کردم.

بگذریم. وبلاگ "من یک جوالی ام" را خواندم. یادداشت هایش عالی بود. این روزها برخی از آن وبلاگ های بچه های هزاره ها مرور می کنم. خیلی های شان از بین رفته اند. فقط تک و توکی انیجا و آنجا باقی مانده است.

عنوان "من یک جوالی ام" اسم قشنگی برای یک وبلاگ است. اگر زودتر می دانستم و درکم به اندازه ای درک نویسنده آن وبلاگ بودی، شاید من همان عنوان را انتخاب می کردم. از جهت های می بینم چقدر خام بودم نه اینکه بگم الان نیستم.

0 comments:

ارسال یک نظر

contact

نام

ایمیل *

پیام *