‏نمایش پست‌ها با برچسب هزاره ها. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب هزاره ها. نمایش همه پست‌ها

۱۱ آبان ۱۴۰۴

لینا روزبه: "اذعان کنیم که هزاره ما را قهرمان آسیا ساخت"

لینا روزبه درست میگه. بیایید واضح بیان کنیم و اذعان کنیم که هزاره ها ما را قهرمان آسیا ساخت. من دیدم و خوانده و شنیده ام نه یک بار بلکه هزاران بار که گفته اند و می گویند دست آورد تیم فوتسال را "قومی نسازیم." معنی این قومی نسازیم اینه که هزاره ها را فراموش کنیم. اصلا بردن نام هزاره ننگ است. همانطور که نام بردن از هزاره و هزاره بودن در طول تاریخ افغانستان مایه ننگ بود و ما باید آن سنت را ادامه بدهیم.

کشتار و و قتل عام هزاره ها قومی است، جلوگیری از درس و دانشگاه، قومی است، راندن هزاره ها از خانه و قریه های شان قومی است، بردن هزاره ها به حاشیه و محروم کردن آن ها از قدرت قومی است، چرا دستآوردهای آنها قومی نباشد؟

کسانی که می گوید "قومی نسازیم" احساس ناامنی و ننگ می کنند. نمی توانند بپذیرند که هزاره از میان خاک و خاکستر برخواسته برای افغانستان مدال بیاورند. برای این عده از مردم، نیاوردن مدال و افغانستان در محاق تاریکی و جهل هزاران بار بهتر از آن است که هزاره برایش افتخار بیاورد. یاد تان است که در سال 2012 پرچم ملی کشور را به روح الله نیکپا ندادند؟ برداشت آنها این بود که حمل پرچم افغانستان در سکوی بین المللی برای غیرهزاره ها شرم است.

روایت "قومی نسازیم" هم در همین بستر باید بررسی کرد. آنهایی که می گویند "قومی نسازیم" لطفا از آنها بپرسید، حس شان در برابر هزاره و قتل عام هزاره ها چیست؟ 

خلاصه کلام اینکه روایت "قومی نسازیم" اینه که بگذارید هزاره ها را هرچه غیرقابل دید (invisible) و هرچه به حاشیه برانیم بهتره. ندیدن و نشنیدن هزاره برای آنها راحت تر از این که ببینید هزاره برای افغانستان در سکوی بین المللی نام و نشان می آورد. روایت "قومی نسازیم" مثل همان روایت کاذب "وحدت ملی" است. هر بار که می خواستیم بگیم هزاره ها را کشته اید و قتل عام کرده اید و الان هم می کشید، می گفتند این حرفا مخالف وحدت ملی است. وحدت ملی خدشه دار میشه یعنی اینکه آنها نمی خواهند اذعان کنند که هزاره ای وجود دارد و هزاره هم می تواند افتخار بیا فریند. 

بهرحال، حرف لینا روزبه درست است و ما باید از هزاره و قهرمان سازی هزاره در بدنه افغانستان و جهان صحبت کنیم. افغانی و یا افغانستان سازی دست آورد جوانان هزاره آنها را بیشتر غیرقابل دید و به حاشیه می راند. افغانستان زمانی آرام و آباد خواهد شد که هزاره ها در آن حق و حقوق مساوی داشته باشند که البته کاملا برعکس است.

۳۰ مهر ۱۴۰۴

قربانیان کاج به منظور کسب و کار و درآمد یوتیوبرها

من واقعا از این نوع کارها نفرت دارم. از کارهای که هزاره ها را من حیث کسب و کار و درآمد استفاده می کنند و خصوصا اینکه قربانیان حادثه کاج را تبدیل به کالای ویدیوی به منظور کسب درآمد استفاده کنند. کسی است به این دختران خبر بدهند که این کار را نکنند و این خانم فروتن را هم ازش بخواهند از این کار انزجارآمیز دست بردارد؟

۱۶ خرداد ۱۴۰۴

تحقیق به شیوه "افغان ها"

بهترین شیوه تحقیقی که در غور انجام داده شده است. نفر میگه ما در میان چندین و چند قریه و نه صد و چند نفر در غور و بررسی کامل کردیم که پیدا کنیم کسی هست خود شان را هزاره معرفی بکنن یانه. بعدا میگه ما صد درصد به این نتیجه رسیدیم که مردم غور قطعا هزاره نیست. و نتیجه گرفتیم که مردم غور همه تاجیکند. 

شیوه تحقیق شان به گفته ایشان این بوده: "یک فرم را که ما در حقوق بشر در مورد موضوعات حقوق بشری استفاده می کردیم، همو را استفاده کردیم با کمی تغییر البته. فرم را به یک انجینیر دادیم که خانه ده خانه بره و از مردم بپرسه که هزاره هستند یا نه. (از کجا معلوم این انجیینر در خانه نشسته همه را خانه پری نکرده باشه؟)
میگه بالآخره به این نتیجه رسیدیم که مردم غور همه تاجیک اند." 

آفرین بر اینها و جریت شان. 

خوب چطور به این نتیجه رسیدید؟ آن تحقیقات قبلی که میگوید در غور هزاره ها هم هستند، آنها چه میشه؟

جواب: "آنها غلط است. همه شان خارجی بودند. نمی فهمیدن. ببین، من خانمم هزاره است. اصلا تعصب ندارم." 

"آن تحقیق ها همه دروغ اند. آدم های بودند که زبان نمی فهمیدند. آمدند یک چیزی نوشتند."
خوب حتما مترجم داشتند و از مردم پرسیدند و مردم هم گفتند که هزاره اند.
"نه، دروغ است. تحقیق ما درسته.

خوب دلیل؟ دلیل نداره. ما نگاه استعمارگرایانه را رد میکنیم.

اینها را کنار هم بگذارید: " ما تحقیق کردیم که در غور هیچ هزاره نیست. به این نتیجه رسیدیم که پس مردم غور تاجیک هستند. من تعصب ندارم. خانمم هزاره است. قوم و نژاد توهمه. چنین چیزی وجود نداره."

لوکس ترین جایش توجیه تحقیق از طریق خانمش است و بعد همین که میگه نژاد و قوم توهمه. بنده خدا چشمش فقط به تیتر خورده. اینکه چطوری توهمه آن دیگه دقیقا مثل اینه که بیایه برای پوشش و لایه گذاشتن تعصبش، هزاره بودن خانمش را دلیل بیاره.

۱۲ خرداد ۱۴۰۴

قد "پست" لیلی جان

دیروز در سن دیه گو در روز تجلیل از فرهنگ هزاره ها رفته بودم. یک خواننده تاجیک آنجا چندین تا آهنگ خواند. خیلی صدای خوب داشت و آهنگ ها را قشنگ خواند. چند تا آهنگ هزارگی خواند از جمله "اوه قد پست لیلی جان." وقتی خواندنش تمام شد. من رفتم نزدیکش گفتم، این آهنگ که همین اکنون خواندی یک جایش اشتباه بود، شما هم تقصیری ندارید، همه اشتباه می خوانند، ولی درست آن "قد بست لیلی جان" است نه "قد پست." قد بست یعنی که قد یارم لیلی "جوب و برابر" است. یعنی قدش کامل است. هزاره ها اصطلاح بست را برای کامل بودن استفاده می کند. یعنی قد معشوقه ام لیلی کامل است. هیچ کمی ندارد.

بالعکس، قد پست تحقیر آمیز است. شاعر به معشوقه اش نمی گوید که قدت پست است یا پخش است. عاشق قد معشوقه را قضاوت نمی کند بلکه تعریف می کند. قد یارم بست است یعنی قد یارم تکمیلِ تکمیل است. چیزی کم ندارد. 

و سرانجام اینکه گفتم هزاره ها قدهای بلندی دارند. آنجا دو سه تا از دختر خانم های هزاره بودند از جمله دختر خانمی بنام شیرین. گفتم نگاه کن به این شیرین که قدش از من و تو بلندتراست. و من و تو هم که هم قد هستیم. اینجا را ببین، هزاره ها همه قد بلندند. هزاره ها میانگین قدی بالای نسبت به مردم آسیایی شرقی دارند. بعد گفت "آه آه راست میگی. ولا می بخشید صایب که غلط شد. ولا ما همیطو شنیدیم. و دیگه ایکی همی آهنگه باد از خیلی وقتاس که می خوانوم." گفتم، نه تقصیر تو نیست، این اشتباه را همه تکرار کردند و می کنند و ما توانیم درستش کنیم تا دیگران از این به بعد درست بخوانند.

contact

نام

ایمیل *

پیام *