چهارشنبه، شهریور ۱۰، ۱۴۰۰

باور کردنش سخته

 آمدند، بلی، آمدند سرانجام، لشکر خون آشام و غارتگر و تباهگر. این را می شد حدث زد از همان وضعیت رو به وخامت در ماه مه و جون، ماه جولای که به اوج خود رسید. حالا می گویند ارتش کشور جنگ نکرد. با دست بسته چطور می شود جنگ کرد؟ این پیر خرفت و اطرافیان فاشیستش نمی گذاشتند جنگ صورت بگیرد. اکثر کسانی که می خواستند جنگ کنند و علیه هجوم طالبان بیاستند کنار گذاشته شدند. آنها را قبل از اینکه به سن بازنشستگی برسند بازنشسته کردند و بعضی های دیگر را تغییر و تبدیل کردند و بعضی ها هم از کار برکنار شدند.

حالا می شینند دنبال تیوری پردازی می گردند. سقود دولت حتمی بود فقط این نارسیسیست مریض دو پا را در یک موزه کرده بود. نمی گذاشت اردو جنگ کند. خیزش های مردمی را سرکوب کردند. اصلحه ندادند مبادا که فردا روز بلای جان شان شوند ولی همین آدم ها ظاهرا از سقود دولت به دست طالبان راضی بودند. این است زمانه ما و خلاصه داستان.

0 comments:

ارسال یک نظر

contact

نام

ایمیل *

پیام *