نوروز دری گشوده در دامان بهار است، دامان عنبرآگین، پر از سنبل ها، لبریز از لاله ها، سیر از بلبل ها.
این مصرع را خیلی زور زدم تا یک چیزی دراز تر شود. ظاهرا چیزی نشد. خوب، مشخص است که طبع شعر گفتن را ندارم. نزدیک بود بنویسم طبع بیهوده گویی را ندارم. آدم چقدر خودخواه میشود بعضی وقت ها.
چند روز پیش یک شعر از یک شاعر آسپانیایی را خواندم. این گل و سنبل را در شعر او دیدم که زیاد تکرار شده بود. باید پیدایش کنم.
Labels:
نوروز
0 comments:
ارسال یک نظر