یک لحظه به این فکر کنید، یک دختر هزاره از بامیان برای آموزش دختران به اسپین بولدک می رود تا دختران پشتون را سواد بیاموزد اما در کنج دیگر کشور، در سرخرود جلال آباد، مردان پشتون گلوی هفت تا هزاره را می برند. این است عنعنه و رسم پشتون ها نسبت به نیکی و خوبی هزاره ها. ما می رویم تا آنها را از تاریکی نجات بدهیم، آنها در پی نابودی ماست. ما را می کشند. عجیب است. در تنها جایی که عقل آدم از کار می افتد و نمی تواند برای وحشی گری و بربریت انسانها دلیلی پیدا کند افغانستان است.
Labels:
اجتماعی
0 comments:
ارسال یک نظر