چهارشنبه، مهر ۱۳، ۱۴۰۱

افراد قبیله ای و شیوه های تحقیر آنها

در کابل، یک پسر پشتون با ما همکار بود. آدم خوبی بود. خوبی به این منظور که نمی خواست ضررش مستقیم به کسی برسد. اما یک رقم می خواست نشان بدهد که او با منی هزاره که در آن اداره کار می کردم فرق دارد. یک روز آمد به من گفت دیشب با یک دختر هزاره خوابیدم. من گفتم. خوب، منظورت چیه؟ گفت منظوری نداشتم فقط خواستم بگویم دیشب یک دختر هزاره را کردم. 

همکاران پشتون و تاجیکم بارها، به زعم خود شان، می خواستند آزارم بدهند می آمدند از این نوع داستان ها به من روایت می کردند. لابد از این راه ها می خواستند چیزهای دیگر به من تفهیم کنند. شاید می خواستند ببینند من احساساتی می شود یا می شکنم، یا احساس حقارت می کنم. پاسخ من به آنها این بود که حتما او هم خوشحال است که یک پشتون یا تاجیک دهن گشاد را گاییده. 

یک دختر هزاره را میشناختم که نامزاد پشتون داشت. یک بار به من گفت هزاره هزاره گفتن زیاد خوب نیست. بعدا متوجه شدم او می ترسد هزاره گفتن روی رابطه اش تاثیر بگذارد. به همین خاطر هیچ وقت علاقمند نبود در مورد نسل کشی هزاره ها و قتل عام هزاره ها صحبت کند. در بهترین حالت، می گفت خوب همه افغانها کشته می شود. به گفته اسد بودا دقیقا همان حرفی را می زد که لشکرانکار می گوید.

1 comments:

ناشناس گفت...

در یک لایه از تحقیر و رنج تبعیض همه اقوام افغانستان برابرند. یعنی یکسان مورد ستم قرار گرفته‌اند. در یک لایه ما فقط با تاجیک‌ها برابریم و در یک سطح با ازبیک‌ها. اما لایه‌ای از رنج، ستم و تبعیض وجود دارد هزاره در آن تنهاست. این لایه را فقط هزاره درک می‌کند و خدایش. اینکه از چه زاویه‌ای در این لایه‌ها قرار می‌گیریم، مهم است. بدترین شکل تبعیض، انکار ستم توسط خود قربانی است (دختر هزاره‌ای که برای فرار از وضعیت با ستمگر، علیه خود همراه می‌شود).

ارسال یک نظر

contact

نام

ایمیل *

پیام *