در سال ۲۰۱۳، وقتی مارگرت تاچر مرد، برخی ها جشن شادی برپا کردند. برای آنها این کار نه تنها مشمیزکننده و خلاف عرف و قواعد اخلاقی نبود بلکه مایه شادی و نشاط هم بود. آنهای که در خیابان ها برای شادی ریخته بودند می گفتند یک شریری که روزگاری در قدرت بود و با پالیسی های مخربش باعث از بین رفتن ساختارهای امنیتی کارگران و لایه های امنیتی زیرین جامعه شده بود، دیگر زنده نیست و شاید از نبودش جهان هم راحت شده باشد، مرگش باید مایه شادی باشد.
امروز در سایت های اجتماعی دیدم خیلی ها از مرگ مجیب الرحمن انصاری شاد شده اند و شادی کرده اند. آیا اخلاقا این کار خوبی است؟ این سوال درستی نیست. سوالی درست تر و دقیق تر این است که آیا کسی که باعث ایجاد نفرت و انزجار و مایه بدبختی و رنج بود نبودنش برای ما آرامش می آورد؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است، شادی بر مرگ یک شریر نه تنها یک امر طبیعی است بلکه اخلاقی هم است. ما انسان ها طبیعتا از وضعیتی شاد می شویم وقتی ببینیم رنج ما پایان یافته است. وقتی پای موضوع بقا در میان می آید و اینکه چطور از درد و رنج نجات پیدا کنیم و به زندگی ادامه بدهیم، طبیعتا اخلاق در اینجا هیچ کاربردی ندارد.
نوت: باری من گفته بودم که اخلاقا شاید درست نباشد به مرگ کسی خوشحال بود. اخیرا اما دیگر بر آن باور نیستم.