این چرخه شبانه روزی خواب هم چیز عجیبیه. فقط نزدیک ظهر، ساعت های 1 و 2 گیجی فرا می رسد. کیبورد را پس می زنم. بازوانم را پایین می برم، روی میز دستانم را حلقه و بعدش خواب می رم. بیدار میشم، امیر پیام داده. اسکرین شاتی از کارخانگی اش را فرستاد که کارش هایش را انجام داده. از خوشحالی چند تا قلب برش می فرستم.
جالبه، وقتی در کتابخانه نیستم این چرخه شبانه روزی هیچگاهی سراغم را نمی گیره. یک چیزی در این اسکرین و شاید در این ساختمان شش طبقه است که باعث خواب نصف روزه من میشه. اوایل از خودم می پرسیدم چرا بعد از ظهر ها خسته ام. تازه به این نتیجه رسیده ام که بهترین بعد از ظهر را فقط میشه بعد از چند دقیقه خواب سبک تجربه کرد.
Labels:
روزانه
0 comments:
ارسال یک نظر