می گوید ما کارهای حقوق بشری می کنیم و فلان می کنیم و مدرک حقوق بشری داریم، همه تجربه و مهارت و مدرک ما بیکاره شده اند.
مدارکی مانند پاسپورت، شناسنامه و مدارک تحصیلی وابسته به شرایط و کانتکست و زمان هستند. به دوستم میگویم: "ببین، تو از یک کشور فقیر هستی. تحصیلات و مدارک تو بی ارزش نیستند. اینطور نیست که تحصیلات تو بی فایده باشد، در همان فرهنگ و در میان همان مردم تو خود فیلسوفی، اما در تصور لیبرال ها که با لینز نژاد دنیا را می بینند، فقط جمعیتهای خاصی مستحق برخورداری از حقوق (آنچه در اسناد آمده) در نظر گرفته می شوند. در نهایت، رنگ پوست، مذهب و پیشینه جغرافیایی توست که تعیین میکند چه چیزی مهم است و چه چیزی نیست. بنابراین، مدارک تحصیلی تو تنها یکی از عوامل بسیاری است که جهان بینی لیبرال ها ممکن است آن را بیاهمیت بداند."
بلی، همانطور که سهراب گفته بود "چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید" همینه. آن چیزی که بنام دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر و چیزهای دیگر خواندی و یاد گرفتی در خیالات لیبرال ها محل از اعراب ندارد.
می پرسد، "حالا فرصت unlearning هم نیست چه کار کنم؟"
"امید را از دست نده،" جواب میدم.
0 comments:
ارسال یک نظر