عکس های مانند این را دیدید؟ قشنگه نه؟ حتما شما حس نوستالیژیکی خواهی داشت. حتما تصور می کنید افغانستانی که این خانم ها زیستند افغانستانی مرفه و آرامی بود. آری؟
در این عکس دختر هزاره ای نیست و در همه عکس های دوره 70 و 80 میلادی، وقتی شما در پهنه انترنت جستجو کنید، هیچ هزاره ای را نمی بینید. نه اینکه دختران هزاره ظرفیتش را نداشتند، نه. داستان و تصور حضور هزاره ها در کابل پایخت دردناک است. اخیرا، خانم "افغانی" را که حالا حدود 70 سال دارد ملاقات کردم. عکس های خانوادگی اش را نشان داد. عکس های خانوادگی و با دوستان، با دامن های کوتاه و بدون رو سری در پارک ها، خیابانهای کابل، در عروسی و پارتی ها. پرسیدم: "شما این طور براق و صاف و لوکس زندگی می کردید و در پارک ها قدم می زدید، آیا فرصت خانه داری و پختن و پاک کاری هم داشتید؟"گفت: "ما یک خانم خدمتکار داشتیم. از مردم هزاره بود. پاک کاری و پختن و خانه داری کار او بود. از بچه ها مواظبت می کرد. کل کارا ره می کرد."
با شما زندگی می کرد؟
" آه بلی، تقریبا تمام عمرش و خصوصا در زمستان با ما بود."
بلی، وقتی من به این عکس های سیاه و سفید دهه 70 و 80 میلادی می نگرم، به دختر و خانم برده هزاره ای فکر می کنم که لباس های این خانم ها را شسته اند، اتو کرده اند، این دختران بزرگ را کرده اند، غذا داده اند، اما حضور شان در این عکس و ده ها عکس های از دست نامرئی است. چون حضور در اجتماع طرد شده بود. شاید بگوید عجیب قوه تخلیل قدرتمندی دارید که از یک عکس قشنگ و بی ریا چیزهای را می خوانید که اصلا قابل مشاهده نیست. حق دارید. تاریخ افغانستان، تنها راندن و نامرئی ساختن هزاره ها از اجتماع نیست تاریخ نامرئی سازی زنان هزاره بوده است. در این دوره ها، هیچ خانه کابلی بدون برده هزاره نبود. دیدن عکس های مانند این برای من یادآور رنج، فداکاری و مقاومت زنان هزاره ای است که در خانه های اقوام دیگر در کابل بردگی کرده اند. دیدن این تصویر و همانند آن، مجسم سازی حضور زنان هزاره و از این طریق مقاومت در برابر ظم تاریخی است که در چشم دیده نمی شود.
0 comments:
ارسال یک نظر