امروز در کتاب آرکیالوژی می خواندم که در سال 2004 یک خانم آمریکایی یک ساندویج گریل شده را که یک طرفش سوخته و ظاهرا سیمای مریم باکره را نشان میداده بعد از ده سال به مبلغ 28000 دلار در ای بی فروخته. رفتم در گوگل سرچ کردم و یافتمش. دیدم واقعا سیمای آن بزرگوار در دل تاریکی نقش بسته.ناگهان از درون فریادی برخواست که یا حضرت مریم این چه کاری است که میکنی، در نان نیمه سوخته ظهور میکنی؟ ناگهانآن ایده نور در تاریکی یادم آمد. متوجه شدم دلیل ظهور حضرت چه بوده.
یادم است سالها پیش رسانه های غیرهزاره، مثل انیس و خبرگزاری پژواک خبرهای را نشر می کردند که می گفتند نام الله در بادنجان سیاه ظاهر شده است. خلایق کابلی انگشت بر دهان می بردند و شروع می کردند به الله اکبر گویان و الحمدالله و اینطور چیزها و بالآخره بعد از ریختن چند قطره اشک میگفتند: حقانیت خدا را می بینی، فدایش شووم خودشه حتی در بادنجان سیاه در جلال آباد نشان داده. یک نفر دیگر در ننگرها ران های کودکش را خط خطی کرده بود و ازش عکس گرفته بود که نام محمد در آن حک شده. یکی دیگر نام الله را در تربوز و دیگری در خربوزه یافته بود. این کشفیات بعضی هزاره ها را نگران کرده بود که الله چه رقم خداست که در کچالوی بامیان ظاهر نمی شود.
در این بادنجان رومی واضح است که خداوند از طریق الله خودش را نشان داده:
0
comments
Labels:
pareidolia