شنیدم عالم کوهکن اخیرا از دنیا رفته است. گفته اند که او در آمریکا و در باستون زندگی می کرده. ظاهرا بعد از سقوط در آنجا نقل مکان کرده بود. من کوهکن را از رادیو آزادی می شناختم. همکار بودیم. وقتی دفتر رادیو آزادی به وزیر اکبرخان انتقال کرد، یک اتاق که با تجهیزات ابتدایی که ظاهرا روزی ازش منحیث گدام استفاده می شده و بعد با اندک تغییرات درونی، به سرویس ازبیکی و ترکمنی داده بودند. رییس رادیو آزادی احمدتکل از آن پشتون های متعصب و کله شقی بود. رییس بخشی اداری جنرال ابراهیم از قوم ترکمن بود.
باری، به من گفتند که اتاقی به کوهکن و همکار بخش ترکمنی اش داده اند. رفتم دیدم در یک گوشه دور افتاده ای در طبقه بالا در جنب شرقی ساختمان قرار دارد. من باید سیم/لاین cat6 برای سرویس انترنت می کشیدم. اتاق تنگ بود و دایم در معرض خورشید. او با مرادقل بخش ترکمنی همکار بود البته بهترش اینه که بگیم هم-دفتر بود.
کوهکن آدم آرامی بود. هرگاه سخن از تبعیض در رادیو در میان می آمد ترجیح می داد خاموشی اختیار کند نه اینکه آدم محافظه کاری بود بلکه آدم خونسرد و کمگویی بود. در آنسال ها، من جوان بودم. 19 سالم بود. بارها به خانه اش در مکروریان دعوت کرد. خانواده اش غذای ازبیکی می پخت. چند بار با انجینیر عزیز رفتیم. در خانه اش از آن چپن های اصیل و ساخت قریه اش روی شانه هایش می انداخت. با اینکه آدم بسی باسواد و اهل کتاب بود هرگز از کتاب و شعر و داستان و چیزهای که دغدغه فکری و انفرادی اش بود سخن به میان نمی آورد. شاید به این خاطر که ما اهلش نبودیم. کاش می شد او را یک بار قبل از رفتنش می دیدم. بهرحال، یادش گرامی باد.
0 comments:
ارسال یک نظر