من شخصا کمتر نگران پوشیدن صورت زنان و حتی وضع کردن محدودیت های دیگر بر آنها هستم. آنچه که ما باید نگران آن باشیم و عمیقا به آن بیانشیم کشتار بی رحمانه هزاره هاست که حالا به یک اتفاق روزانه تبدیل شده است. هزاره ها تنها قربانی قتل های هدفهمند نیستند بلکه حالا با تهدیدهای بیشتری مواجه هستند. این روزها کوچی ها با مواشی شان به کشتزارهای آنها هجوم برده اند، رمه های شان علفزارها را می چرند، درخت ها را قلع و قمع می کنند، مردم را می کشند و زور می گویند، و ده ها بی رحمی دیگر. وقتی خزان فرا برسد، مردم هزاره چیزی برای حاصل برداشتن از کشتزارهای شان را ندارند. آنها با قحطی جدی مواجه اند. این مایه نگرانی است نه صورت زنانی که در تلویزیون و در خیابان ها ظاهر می شوند. حقیقت این است که اگر اسلام واقعی را در نظر بگیریم، همینی است که طالبان، داعش و بقیه گروه های اسلام گرا خواهان آنند.
یادداشت هایی پراکنده یک دانشجوی دکترای انتروپولوژی
سهشنبه، خرداد ۰۳، ۱۴۰۱
دوشنبه، خرداد ۰۲، ۱۴۰۱
ابهامات کارشناسان غربی نسبت به قضیه اوکراین
سهشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۴۰۱
پایان یک امید برای بازگشت
دیروز نشسته بودیم روی تخته سنگی در محوطه دانشگاه. تازه اینجا رسیده. بیجاه شده است. گفت آرزو می کنم روزی برگردم وطن. بعد از کمی سکوت، سرش را بلند کرد، نگاهش در دور دست ها بخیه خورده بود. شاید آنجا که تصوراتش در پرواز بود. دو سه تا ریگ ریزی را از زمین برداشت. مشتش را محکم فشرد، مثل اینکه می خواست جلوی بغضش را بگیرد. گفت ممکن است سال آینده افغانستان باشم. بعد از کمی سکوت، من گفتم، دیگر امیدی برای بازگشت نیست. همان روزنه ای کوچکی که در دور دست ها برای من و تو و خیلی های دیگر باز بود، برای مدت نامعلومی بسته شده است. وقتی این را برایش گفتم، اشک در چشمان سیاهش حلقه زد. صورتش را میان کف دستانش پنهان کرد. شروع کرد به زار زار گریستن. من هم با او همراه شدم.
چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۴۰۱
نسل کشی تاجیک
بعضی ها برای اعتراض علیه کشتار بیرحمانه ای مردم تاجیک در پنجشیر و اندراب توسط طالبان هشتگ StopTajikGenocide# را راه اندازی کرده اند . من هیچ مشکل با این هشتک ندارم اما فکر می کنم استفاده از این هشتک شاید دقیق نباشد، چون طالبان قطعا تاجیک ها را به دلیل مذهب و هویت اتنیکی نمی کشند. کسانی که در این شب و روزها کشته می شود دلایل سیاسی دارد. حالا اینکه آن را تحت چه هشتگی درآورد نمیدانم ولی قطعا نسل کشی نیست. برعکس هزاره ها که در مساجد، شفاخانه ها، مدرسه ها، خیابان، و هرجا که ممکن باشد بصورت سیستماتیک مورد حمله قرار می گیرند. حملات سیستماتیک علیه هزاره بیشتر به دلایل هویتی، نژادی، فرهنگی، مذهبی و خیلی چیزهای دیگر است. خوب است که صداهای اعتراض رسا و قوی باشد اما نه گزاف. این بخش از اعتراض را باید همیشه در نظر بگیریم ورنه شاید دیگران صدای مان را درست نشنوند و اگر بشنوند جدی نگیرند.
دوشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۴۰۱
ویکی پدیا
آخر هفته یک مقاله نوشتم برای ویکیپدیا. 28 تا مرجع دادم. پذیرفته نشد. دلیلش را آورده بودند که موضوعی را که من در مقاله بحث می کنم در جایی دیگر قبلا ذکر شده و مقاله من باید زیر آن مجموعه برود. من دوباره به مدیر نوشتم که نه خیر. اصلا قرار دادن این مقاله در زیر آن مجموعه و آنچه قبلا در آنجا بحث شده اشتباه است. این موضوع نمی تواند زیر مجموعه باشد بلکه باید اصل موضوع تبدیل شود چون در زیر مجموعه قرار گرفتن آن بی معنی است. ببینم چه خواهد شد.
یکشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۴۰۱
گل پی بنفش
امروز گل پی بنفش پختم. یک مزرعه جاپانی است در این نزدیکی ها که گاهی ازش سر می زنم. اخیرا میرم در بازار دهقان ها، روزهای شنبه البته. یاد گرفتم آخر وقت برم، آن زمانی که قیمت ها پاین میره چون دهقان ها می خواهند جمع کنن و برن. نصف قیمت میگیرم.
چهارشنبه، فروردین ۳۱، ۱۴۰۱
لودگی گستاخانه
یک لوده بنام ادرس رحمانی آمده در فسبوک نوشته که هزاره کیست! او آمده هزاره ها را معرفی می کند و اینکه چطور شیعه شدند. وقتی وقعی برای یک آدم بی سواد و لوده دادید او گستاخ می شود، گستاخ بی ادب!
شنبه، فروردین ۲۷، ۱۴۰۱
اشکال در تعریف مهاجرت
امروز از سر همدردی خواستم با یک مهاجر اوکرانی نگرانی ها و دشواری ها و لذت های مهاجرت و مهاجر بودن را در میان بگذارم. ناگاه متوجه شدم، من، مهاجر افغانستانی، با چندین لایهء زمخت تروپ و کلیشه ها کاملا با یک مهاجر چشم آبی، بلوند و سفید و مهمتر از همه مسیحی زمین تا آسمان فرق دارم. اینجا بود که من متوجه شدم کلمه مهاجر شاید ما را نتواند درست تعریف کند. آنکه می گوید مهاجر داریم تا مهاجر، به این امر منسوب است.
سهشنبه، فروردین ۲۳، ۱۴۰۱
چرا باید مخالف انتقال ذخایر ارزی بود؟
من حقیقا مخالف انتقال و یا آزاد سازی ذخایر ارزی و یا دارایی های دولت قبلی افغانستان به طالبان هستم. به دو دلیل:
1) دولت طالبان قادر به استفاده از این ذخایر نیست و اگر هم باشد آنرا برای مردم عادلانه مصرف نمی کند. تا حالا هزاران تن کمک های سازمان ملل به افغانستان سرازیر شده است اما اکثر مناطق هزاره نشین حتی یک بار هم از آن کمک ها برخوردار نشده است. مثلا، خانواده ها در مناطق جنوبی و شرقی افغنستان مانند جلال آبد و هلمند، 38 تا 42 بار کمک دریافت کردند اما در مناطق مرکزی و شمال حتی یک بوجی برنج و یا یک قوتی روغن دریافت نکرده اند.
2) این پول طالبان نیست و حقیقا از افغانستان هم نیست. اینها کمک های بلاعوض کشورهای کمک کننده غربی است که طالبان حق ندارند از آن برخوردار شود. حتی حق دادخواست به آنها نباید داده شود.
و مخالف این هم هستم که بازماندگان قربانیان یازده سپتامبر از این پول برخوردار شوند چون کسانی که حمله یازده سپتامبر را مرتکب شدند اهل سعودی بودند نه افغانستان.
این ذخایر باید روزی به افغانستان واگذار شود اما نه حالا. میدانیم حکومت طالبان هم پایدار نخواهد بود و این متاسفانه یکی از ویژه گی های آن کشور مفلوک است که باید اذعان کرد.
یکشنبه، فروردین ۲۱، ۱۴۰۱
بزرگترین فقر
چند روز پیش کتابی توسط جودیت باتلر را ورق می زدم. در مقدمه آن، شعری از والس استیفنس آورده بود. برای چندین دقیقه من فقط به شعر خیره شدم و به فکر فرو رفتم. همان لحظه ازش اسکرین شات گرفتم به چند تا از دوستانم فرستادم. میخواستم بدانم درک آنها از این شعر چیست. سه نفر از آنها زنگ زدند. صحبت ما به درازا کشید. بهرصورت، آن شعر کوتاه این است:
The greatest poverty is not to live In a physical world
to feel that one's desire
Is too difficult to tell from despair
by: Wallace Stevens
بزرگترین فقر این است که در دنیای واقعی (فزیکی) زندگی نکنیم
اینکه احساس کنیم خواست های ما
از ناامیدی قابل تشخیص نیست
---
چند روز است ذهن من درگیر این شعر است.
یکشنبه، فروردین ۱۴، ۱۴۰۱
ژورنالیسم احمقانه
این عنوان مقاله امروز تاریخ ۳ اپریل توماس فریدمن در روزنامه نیویارک تایمز است: "اوکراین یک جنگ واقعی جهانی است." این آدم حدود ۳۰۰ هزار دالر سالانه معاش دارد. به من ۳۰۰ دالر بدهد بهتر از این می نویسم. این مقاله مرا به یاد یک کتاب (؟) یا مقالهای که توسط یک روزنامه نگار افغانستانی نوشته بود انداخت: "افغانستان در کنار آتش." من نخواندم ولی شنیدم سخیداد هاتف رویش طنز نوشته است که خوب است افغانستان داخل آتش نیست، کنارش پروا ندارد. این زمانی بود که افغانستان در جنگ های داخلی می سوخت. حالا به عنوان مقاله آقای فریدمن نگاه کنید. مثل اینکه جنگ واقعی تا هنوز وجود نداشته است.
شنبه، فروردین ۱۳، ۱۴۰۱
کابل: شهری با رودخانه از گه
پرسید، کابل را چطوری به یاد داری؟
پاسخ داد: شهری با رودخانه ای* پر از گه. کسانی که هم در آن حاشیه آن زندگی می کردند گه در ریه فرو می کردند. حالا هم کسانی آنجا آمدند و بر گردهء مردم سوارند کمتر از گه نیستند. منظورش از دریای کابل بود که تبدیل به دریایی از فاضلاب شده بود که از هر گوشه ای کابل به آن سرازیر می شد.
این را که شنیدم خاطرات خودم را مرور کردم. من هرگز نتوانستم با کابل انسی بر قرار کنم. برای من همان بامیان و کوه های هزاره جات هنوز هم زیبایی های دلپذیر اما غیر قابل دستری است.
*کابلی ها رودخانه را دریا گفته اند. اشتباهی که حالا جاه افتاده است.
شنبه، فروردین ۰۶، ۱۴۰۱
برنده جنگ روسیه و اکراین
برنده جنگ روسیه و اکراین آمریکاست. دیروز بایدن مهمترین معامله صادرات گاز آمریکا به اروپا را امضاء کرد. آمریکا از خیلی وقت ها این را می خواست. با جنگ اکراین خیلی چیزها دستگیرش شد از جمه بازار انرژی اروپا.
یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۴۰۰
ترامای زمانهء ما
امروز در واشنگتن پست خواندم که وزیر اقتصاد دولت قبلی افغانستان اوبر کار می کند تا مخارج خود و خانواده اش را فراهم کند. دیر یا زود باید این کار را می کرد. خیلی های دیگر هم مجبور خواهند شد راه او را دنبال کنند. مهاجرت و برکندن از جایی به جایی دیگر این تاوان را دارد.
شاید اینکه می گویند پول در آوردن را عیب نیست حتی اگر از نازلترین راه (کار) ممکن پذیر باشد فقط یک کلیشه است. حقیقت امر این است که در دنیای مدرن رو آوردن به هر کاری همراست با هزار عیب و طعنه. ممکن است برای مدتی آدمی با خودش کنار بیاید که هر کاری پیش آمد خوش آمد و هیچ عیبی نیست اما راست مطلب این است که در درون این تصمیم گیری و قناعت ساختن روح سرشار، انباری از اما و اگرها نهفته است که در گذر زمان به شیوه های مختلف مشکل روانی آشکار خواهد شد. جنبهء حقارت و ترامای آن نه تنها در یک نسل بلکه نسلها باقی خواهد ماند.
جمعه، اسفند ۰۶، ۱۴۰۰
آمریکا و ناتو مسئول مداخله نظامی روسیه به اوکراین
من قبلا اینجا به انگلیسی قضیه ریتوریک آمریکا نسبت به مداخله نظامی روسیه به اوکراین توضیح داده ام.
اما در مورد مداخله نظامی روسیه به اوکراین، خلاصه مسئله این است که تا حدی آمریکا و ناتو وضعیت اوکراین را به اینجا کشاند. اوکراین بیشتر از افغانستان متشتت و غیرمتحد است. شرق اوکران که اکثرا روس زبانند همیشه طرفدار روسیه بودند و غرب اوکراین که اوکراینی زبان هستند طرفدار غرب. جنگ از سالها قبل شروع شده بود اما با کمک آمریکا و اعضایی ناتو حالا به یک جنگ تمام عیار تبدیل شده است. در این میان تنها مردم اوکراین هستند که متضرر می شوند. بازی فرامنطقه ای آمریکا و ناتو ادامه خواهد داشت حتی به خون مردم بیگناه. ابعاد این بازی خطرناک خواهد بود هم برای روسیه و هم برای آمریکا و اعضای ناتو.
پوتین در سخنرانی دیروزش اخطار داد که اگر کسی و یا کشوری به مسایل اوکراین مداخله کند نابود خواهد شد. روسیه یکی از بزرگترین انبار کلاهک های هسته ای به شمار می رود. اگر پوتین منافع روسیه را در خطر ببینید، هیچ شکی نیست دست به سلاح هسته ای ببرد.
دنیا در دست چند تا احمقی است که نزدیک ترین دکمه برای شان همان دکمه سلاح هسته ای است. یاد تان است که ترامپ کره شمالی را تهدید می کرد که های دکمه را فشار می دهم؟ برای یک لحظه یک وضعیت خارق العاده ای را تصور کنید که ترامپ و پوتین با آن مواجه باشند، فکر نمی کنید این احمق ها دست به دکمه نبرند؟ هر فرد واقعگرا وقتی هر روز از خواب بلند می شود، مدیون این باشد که آنروز زنده است و هنوز کسی زمین را نیوک (nuke) نکرده است. در وضعیت بسا خطرناکی بسر می بریم.
پنجشنبه، اسفند ۰۵، ۱۴۰۰
دختران رباتیک
در باره این دختران رباتیک تعریف و تمجید زیادی صورت گرفته است اما کسی تا هنوز به این مسیله دقت نکرده است که آیا واقعا دختران رباتیک افغانستانی قادر به ساخت ربات هستند؟ برای ساخت و برنامه ریزی ربات تسلط بر ++C/C و برنامه python که جزء machine learning هستند نیاز است. بنا بر سن و سال این دختران، فکر نمی کنم آنها با این برنامه ها آشنا باشند و حتی اگر بلد باشند هم تنها یک برنامه قادر به راه اندازی یک سیستم نیست. شما نیاز به یک سری ابزارهای دیگری دارید که بتوانید کنترول بورد آنرا برنامه ریزی کنید. من هر وقت دیدم این دختران فقط با قطعات بازی می کنند، حتی یکی شان هم لپ تاپی در دست ندارند که نشان بدهند برای ایرور و یا تست از برنامه استفاده می کنند. از قطعاتی که اینها استفاده می کنند بخشی از اسباب بازی های بچه های زیر سن ۶ سال است.
من کمی در باره توانایی این دختران بدبین بودم. در این واخر به ابزارهای که آنها در مسابقات و نمایشگاه ها استفاده کرده اند دقت کردم، خصوصا به پارت های بهم وصل شده اند. دریافتم که تمام قطعات ساخته چین است و این دخترها تنها کاری کردند فقط آنها را باهم دیگر وصل کردند و با یک ریموت کنترول دستی که معمولا در بازی های کامپیوتری استفاده می شود آنرا کنترول می کنند.
حالا سوال اینجاست که چرا این دختران این قدر زبان زد خاص و عام در غرب شده است؟
جواب این است که وقتی شما از یک کشور مفلوکی مثل افغانستان باشید که به زن ها اجازه نمی دهد از خانه بیرون شوند هر کاری که شما را قابل رويت بکند سزاوار ستایش است حتی با یک جعبه از پیش ساختهء چینی.
سهشنبه، بهمن ۱۹، ۱۴۰۰
دچار اوهام تاریخی
در افغانستان، مردم بصورت تاریخی دچار اوهام بودند و هنوز هستند. همه به این فکر بودند که افغانستان از لحاظ ژئوپولیتیکی جایگاه منحصر به فردی دارد که قدرت های مثل آمریکا می خواهد آنجا را به پایگاه شان تبدیل کند. سرمنشا این اوهام به قرن نزده و رویا روی روسیه و انگلیس برمیگردد که معروف به "بازی بزرگ" است. کتابی در این زمینه نوشته شده است توسط Peter Hopkirk که بسا قابل خواندن است.
در سراسر قرن بیستم، مردم افغانستان خود و کشور شان را تقریبا از این نگرش دیدند و درک کردند. حتی در قرن بیست و یکم، هنوز خیلی ها بر اهمیت نگرش "بازی بزرگ" پافشاری کردند و اهمیت تاریخی افغانستان را بصورت تاریخی توجیه کردند. نمونه این نوع نگاه نادرست را می توان در مصاحبه حمدالله محب دید که گفته است تا آخرین لحظه او و غنی و حلقه ای خاص قدرت، باور نداشتند آمریکا افغانستان را ترک می کند. فکر می کردند افغانستان جایگاه مهمی در بازی های منطقه خواهد داشت.
حقیقت این است که افغانستان هیچ اهمیتی برای قدرت های غربی ندارد جزء ترس از تبدیل شدن کشور به پایگاه های گروه های تروریسی. حتی همان را هم تصمیم گرفتند از طریق درون (drone) از خلیج فارس کنترول کنند. موضوع زن و حقوق اقلیت ها فقط یک جوک است. نه جو بایدن و نه سیاستمداران دیگر به این چیزها باور دارند و نه هم روی این هزینه خواهند کرد. آنها فقط اسباب مهمی خواهد بود برای روزی که اگر نیاز ببینند دوباره مداخله بکنند.
شنبه، بهمن ۱۶، ۱۴۰۰
زباله های آمپراطور
عزیز هزاره با یک ایده نابی می خواهد با آمپراطور طرف شود. او قرار است ۲۰ تن زباله های بازمانده از سربازان آمریکایی را از اطراف میدان هوایی بگرام جمع و به طرف آمریکا بفرستد. این محموله سنگین ممکن است یک سال یا بیشتر طول بکشد و قرار است از افغانستان به بندر کراچی و بعد به طرف خلیج فارس، اقیانوس هند و سرانجام مسیر آنلانتیک را طی کرده تا به آمریکا برسد. فکر می کنم ایدهء قشنگی است. این زباله ها بازمانده های پروژه "جنگ با ترور" است که توسط جورج بوش ایجاد شد و تا حال ادامه دارد هرچند از افغانستان خارج شده است اما طالبان دامنه گسترش یافتهء از این جنگ است. در خیلی موارد این جنگ با ترور خشونت را دو برابر کرد و حتی به بعضی از گروه های تروریسی امکانات بیشتری میسر کرد. نمونه اش همین طالبان. تمام تجهیزات و امکانات را به آنها سپردند.
سهشنبه، بهمن ۰۵، ۱۴۰۰
عسکر موسوی
یکشنبه، دی ۱۹، ۱۴۰۰
افغانستان مادر تناقض ها
مسخره گی روزگار را می بینید؟ طالبان گفته است که فیض الله جلال را به این خاطر بازداشت کرده که مردم را علیه نظام تحریک می کرده. به این کلمه "نظام" کمی درنک کنید، لطفا. یک گروه جنایتکار و تروریست ادعای نظام می کند و از مردم هم می ترسد که مبادا علیه استبداد شان بایستند. آدم می ماند واقعا چه بر سر مردم آمده است. شما در هر کجایی دنیا وقتی دیدید همه چیز روبراه است و اگر خواستید کمی خود را گیچ و منگ کنید، آنگاه به افغانستان فکر کنید. افغانستان مادر تناقض هاست. جایی که عقل آدم از کار میفتد.
شنبه، دی ۱۸، ۱۴۰۰
لذت بودن در کوه
جمعه، دی ۱۷، ۱۴۰۰
از اومیکرون
این گونه تازه وایروس را که اسمش گذاشته اند "امیکرون" یا omicron خیلی گسترده است. من دیروز تست آنتیجن دادم. امروز نتیجه اش آمد منفی. بعد سه ایمیل پشت سر هم گرفتم که نوشته بود نتیجه تست مثبت است. ایمیل های که از دیپارتمنت صحت رسیده به من تاکیده کرده که کووید دارم باید برای 5 روز قرنطین کنم. امروز صبح رفته بودم چند جایی از جمله ورزشگاه. خیلی بد شد. فکر می کنم نباید داشته باشم چون هیچ نوع علایمی کووید را ندارم جز از دست دادن مزه و بو. البته آنها هم بر می گردد. فردا باید دوباره بروم تست بدم. شاید یک جایی اشتباه شده.
سهشنبه، دی ۱۴، ۱۴۰۰
زندگی زیر سلطه طالبان
به پشتو صحبت می کند، با موهای دراز و کلاه بر سر و قیچی بر دست می خواهد اسلام محمدی به سبک قبیله ای خودش را پیاده کند. در این پاین توضیح داده که این آدم دزد بوده. قیافه این آدم به دزد می خورد؟ ممکن است ولی این توضیح از طریق تویت تلویزیون ملی فقط ماستمالی خشونت های طالبان است نه چیزی دیگر چون این کانال اکنون به یک پایگاه پروپاگاندی طالبان تبدیل شده است.
— RTA Pashto (@rtapashto) January 4, 2022
یکشنبه، دی ۱۲، ۱۴۰۰
ضرورت استفاده از وی پی ان (vpn)
شنبه، دی ۱۱، ۱۴۰۰
عمران خان تا حدی درست گفته
مردم به حرف های عمران خان واکنش نشان دادند. پاکستان یا ایران هرچیزی بگویند واکنش برانگیز خواهد بود. اما از حقیقت نگذریم، حرفهای عمران خان و مقایسه بین کابل و پیشاور تقریبا درست است. او گفته است که لطفا احترام بگذارید، پشتون ها نمی خواهند فرزندان شان مکتب بروند. مثلا گفته است پیشاور با مناطق مرزی که همه ساکنان آن پشتونهاست فرق دارد. کابل هم همینطور. راست است. اگر دقیق نگاه کنیم، تنها در پیشاور است که زنان را در خیابان ها می بینیم. در افغانستان فقط در کابل و بزرگ شهرها و آنهم جاهایی که تراکم جمعیت غیرپشتونی است زن دیده می شود. در مناطق و شهرهای کوچک مثل گردیز، جلال آباد، قندهار و لوگر زنان در انظار عمومی ظاهر نمی شوند. قریه ها و جاهایی دور افتاده مناطق پشتون را که نمی شود حتی رویش فکر کرد. از این جهت، عمران خان درست فرموده است. بگذارید پشتون همانطور که می خواهند زندگی کنند ولی خوب عمران خان اشتباه هم می فرماید. افغانستان تنها پشتونها نیستند که زندگی می کنند. تاجیک و هزاره و بقیه اقوام هم هستند و می خواهند فرزندان شان درس بخوانند و زنان شان را بگذارند کار کنند. مشکل این است که یک عده پشتون متعصب می خواهند افکار قبیله ای شان را بر اقوام دیگر تحمیل کنند. حداقل، پشتون ها با خود شان کنار بیایند و بخواهند برای خود زندگی کنند. بگذارند بقیه زندگی عادی داشته باشند.